شعلهی شمع مرا
چه كسی بود رُبود
تپش قلب مرا
چه كسی بود رُبود
یار شیرین مرا
چه كسی بود رُبود
چه كسی بود كه پرسید
قلب را به چه كارَت آید؟
شمع را ز چه رو تو فروزان خواهی؟
سردی ارزانی توست …
كه تو پروانهی خویش
نه ز شمع
كه به خامُشی خویش، راندی
سردی ارزانی توست …
كه تو پرواز را
نه ز بند
كه به خامُشی خویش، ممنوع خواندی
سردی ارزانی توست …
● واگویهای از زدودن غبار گذر زمان بر آینهی خاطرات (
اینجا)
موسیقی
وبلاگ گاوخونی؛ حسین نوروزی و بانو را بسیار دوست دارم. حسین در وبلاگش نوشته است که:
«موسیقی این صفحه را، اولینبار از اینترنت ِ بیدر و پیکر گرفتم؛ پس الزاماً مال من نیست، خیلی جاهای دیگر هم دارند. ولی حالا، بخشی از هویت این صفحه شدهاست. لطف میکنی اگر اینیکی را به این صفحه ببینی... دوست ندارم کسی بردارد بگذارد توی صفحهء دیگر. گرچه، کاری هم از دست من برنمیآید. حیف!»
بنابراین اخلاقی نیست که موسیقی وبلاگ حسین را در اینجا بگذارم؛ پس مستقیم به وبلاگش بروید و از نوای زیبای موسیقی آن سرشار لذت شوید. کامروا باشید!
جناب آقای محمد قائد در مقالهای سه صفحهای با عنوان «ترفیع شگفتانگیز یک آیت الله» به بازخوانی انتقادی زندگانی آیت الله منتظری پرداخته و رویکرد فعالان سیاسی-اجتماعی در مبالغه و تعریف و تمجید از وی را (پس از درگذشتاش)، به نقد کشیده است. (صفحه
اول، صفحه
دوم، صفحه
سوم)
دفتر آیت الله منتظری نیز در پاسخی سه صفحهای به برخی ادعاهای مطرحشده در آن مقاله پاسخ گفته است. (صفحه
اول، صفحه
دوم، صفحه
سوم).
خواندن آن مقالهی و این پاسخ را به دوستان توصیه میکنم.