--->

روزنوشت‌ها    
صفحه نخست | پست الکترونیک | گوگل‌خوان نیم‌نگاه

بايگانی ماهانه
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
مارس 2007
آوریل 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
دسامبر 2009
ژانویهٔ 2010
فوریهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
سپتامبر 2010
فوریهٔ 2011
مارس 2011
دسامبر 2022

سه‌شنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۸
7 حقوق انسانی منفورترین وبلاگ‌نویس ایرانی را رعایت کنید
حسین درخشان را آزاد کنید



شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۸
7 چرا می‌گوئيم: نه غزه؛ نه لبنان؟
حسن درویش‌پور:
راهپيمايی روز سيزده آبان نزديک است. يکی از بحث‌های مهم شبکه‌ها، محفل‌ها و انجمن‌ها، انتخاب شعار کليدی برای چنين روزی است. گويا برخی از ايرانيان شعار کليدی "نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ايران" را در راهپيمايی روز قدس درست نفهميدند. وجه غالب مخالفت هم پيش از اين‌که جنبه اغنايی و استدلالی داشته باشد بيش‌تر، برگرفته از اعتقادی است سراپا موهوم. يعنی نه زمينه‌ی تاريخی‌ـ‌دينی دارد و نه مستند ايدئولوژيک. برعکس، موافقان شعار "نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ايران" استدلال می‌کنند که ما ايرانيان براساس نماد ملی‌مان که می‌گويد: "بنی آدم اعضای يک‌ديگرند"، به‌هيچ‌وجه مخالف کمک به کشورهای نيازمند نيستيم. اما ميان کمک و نابودی منافع و ثروت ملی بايد مرز مشخصی کشيد. ادامه‌ی نوشتار ....

دوشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۸
7 اولین مصاحبه‌ی ویدیویی میرحسین موسوی

● مهندس میرحسین موسوی در اولین مصاحبه‌ی ویدیویی: تا موقعی که مردم اغتشاشگر نامیده می‌شوند، تا وقتی که مردم منحرف نامیده می‌شوند، تا موقعی که حق مردم استیفا نشود و تا هنگامی که بحران را نپذیرند هیچ راه حلی برای آنچه وحدت ملی می‌نامند، پیدا نخواهد شد. تاکنون هیچ مذاکره رسمی نداشته‌ام، اگر مذاکره‌ای باشد با مردم در میان خواهم گذاشت. امام می‌گفت هیچ وقت کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید. (+)

● عسگراولادی: اگر متهمان با ولی فقیه همراه شوند رهبری مانع ظلم به آنان می‌شود. (+)

● اعتراض وبلاگستان فارسی به نادیده انگاشتن حق وبلاگ‌نویسان توسط خبرگزاری رویترز کم‌کم بالا می‌گیرد. (+)

یکشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۸
7 حمله تروریستی در زاهدان
جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه جمعی دیگر از فرماندهان محلی سپاه زاهدان و برخی سران طوایف شیعه و سنی منطقه که در همایشی با هدف "وحدت شیعه و سنی" شرکت کرده بودند در یک حمله‌ی انتحاری جان باختند.

● خبر تابناک: 60 شهید و مجروح در عملیات تروریستی زاهدان (+)؛ جزئیات حادثه تروریستی صبح امروز در سرباز (+)
● خبر بی‌بی‌سی: چند فرمانده سپاه در اثر بمب‌گذاری کشته شدند (+)؛ انفجار در زاهدان ده‌ها کشته و زخمی به جا گذاشت (+)
● سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حمله‌ی تروریستی امروز را محکوم کرد (+)
● آمريكا دخالت در اقدام تروريستی در سيستان و بلوچستان را رد كرد (+)
● گروه عبدالمالک ریگی مسؤولیت عملیات تروریستی امروز را به عهده گرفت (+)
● واکنش گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی به حادثه‌ی تروریستی امروز (+)
● پیام تسلیت مهندس میرحسین موسوی به مناسبت این حادثه (+)

جمعه، مهر ۲۴، ۱۳۸۸
7 آری، این‌گونه نیز می‌توان بود ...






● برای دیدن تصاویر بیشتر به این نشانی سر بزنید.

پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۸
7 تحول: از لوله تنگ تفنگ تا میدان فراخ قلم





منبع: وبلاگ ملکوت

چهارشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۸
7 مقاله‌ای بسیار مهم و خواندنی
هدیه‌ای برای طرف آمریکایی

علی شکوری راد

به نظر می رسد همۀ آنچه بر سر انتخابات دهم ریاست جمهوری آورده شد ذیل یک رویکرد استراتژیک در جناحی که اکنون بر سر کار است و کانون قدرت حاکمیت را در اختیار دارد قابل تعریف و تجزیه و تحلیل باشد است و آن چیزی نیست جز مذاکرۀ مستقیم با امریکا و برقراری رابطه با آن. این رویکرد در گذشته تحت عنوان تنش زدایی در روابط بین الملل مورد توجه دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی نیز بوده است
اولین بار آقای عطاءالله مهاجرانی سخنگوی دولت هاشمی در سال 69 موضوع مذاکرۀ مستقیم را مطرح کرد که با واکنش تند هر دو جناح سیاسی کشور مواجه شد. رهبری نظام چنین پیشنهادی را در بهترین حالت نشانۀ مرعوب شدن دانستند و فشار به حدی شد که آقای مهاجرانی ناچار به توضیح، رفع اتهام از خود و ارجاع امر به رهبری شد.
آقای رجایی خراسانی که در زمرۀ جناح راست محسوب می شد و در زمان جنگ سالها سفیر ایران در سازمان ملل بود نیز در سال 72 در حالی که دیگر موقعیت دیپلماتیک نداشت طی نامۀ مفصلی خواستار مذاکره و برقراری رابطه با امریکا شد اما پیشنهاد او چندان مورد توجه واقع نشد.
وقتی آقای خاتمی در سال اول زمامداریش با خبر نگار CNN مصاحبه کرد و سخنانی بر زبان راند که حکایت از عزم وی برای کاهش تنش در روابط با امریکا داشت تهاجمات جناح مقابل به او آغاز شد. این تهاجمات به حدی سنگین بود که موجب شد خاتمی علی رغم محبوبیت بسیار زیاد در عرصۀ ملی و بین المللی از برداشتن قدمهای بعد باز بماند تا جایی که از مواجهۀ مستقیم با کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا، در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل طفره برود ویا از حضور در جمع سران کشورها در هنگام گرفتن عکس دسته جمعی در آستانۀ هزاره سوم صرفنظر بکند.
نه هاشمی و نه خاتمی اجازه نیافتند به ابتکار عمل در این زمینه دست بزنند در حالی که حد اقل در دورۀ خاتمی که دارای رأی بالا و پایگاه مردمی وسیع بود و در عر صۀ بین الملل با پیشنهاد گفتگوی تمدنها و تصویب آن در سازمان ملل به یک چهرۀ محبوب بین المللی تبدیل شده بود فرصت بسیار مناسبی برای مذاکره و احتمالاً برقراری رابطه از موضع عزت، حکمت و مصلحت که از سوی رهبری به عنوان چارچوب مناسبات بین المللی تبیین شده بود فراهم آمد. در آن زمان درامریکا دموکراتها بر سر کار بودند و بطور مشخص کلینتون که به اندازۀ سلف و خلف خود منفور نبود در رأس دولت قرار داشت. دولت امریکا برای ابراز حسن نیت خود برای اولین بار از نقش خود در کودتای 28 مرداد سال 32 علیه دولت ملی دکتر مصدق انتقاد و از مردم ایران عذرخواهی کرد. آنها درخواست نکردند که در عوض، دولت ایران از ماجرای تسخیر سفارتخانۀ آن کشور در سال 58 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که منجر به تحقیر آمریکا در عرصۀ جهانی شد انتقاد و یا بابت آن عذرخواهی کند. همان زمان گفته می شد اگر اکنون که در موقعیت بسیار خوبی قرار داریم ابتکار عمل را در دست نگیریم و با عزت در این مسیر قدم بر نداریم در آینده ناگزیر خواهیم شد در شرایطی به سراغ مذاکره و گفتگو برویم که موقعیت ما مناسب نبوده و ابتکار عمل در دست ما نباشد.
اگر در انتخابات سال گذشتۀ امریکا بجای اوباما، مک کین انتخاب شده بود و سیاست تند او در قبال ایران در برنامۀ دولت امریکا قرار می گرفت شاید در ایران نیز احمدی نژاد مجدداً رئیس جمهور نمی شد چرا که بی اعتنایی جمهوری خواهان به نامه نگاری هاو نشانه های تمایل دولت ایران به مذاکره ثابت شده بود بنابراین استراتژی مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا به محاق می رفت و سامان دهی عرصۀ سیاست داخلی که بدلیل سوء رفتار و عملکرد احمدی نژاد و دولتش به شدت آسیب دیده بود در اولویت قرار می گرفت. در آن حالت دیگر هرگز احمدی نژاد گزینۀ مطلوبی برای گسترش اعتبار داخلی نظام تلقی نمی شد و ادامۀ کارش وجهی نمی یافت که لازم باشد این مقدار از حیثیت نظام برای آن خرج بشود.
رویکرد اوباما نسبت به ایران مانند سایر دولت های دموکرات امریکا تنش زدایی، مذاکره و برقراری رابطه است اما او با یک تضاد مواجه است. ضعف پایگاه داخلی دولت ایران در حال حاضر برای او که می تواند برای امتیاز گیری بیشتر بر سر میز مذاکره از آن استفاده کند مطلوب است اما تعامل و باز کردن باب مذاکره با چنین دولتی که در معرض اعتراض های گستردۀ مردمی ست برای وجهۀ دموکرات او خوب نیست. به همین دلیل او ترجیح داده است بجای رئیس جمهور ایران با رهبری نظام که دارای پایگاه سنتی گسترده تر و نفوذ کلام بیشتر است مکاتبه کند.
بنابراین می توان دریافت که استراتژی رفع تنش سیاسی با امریکا و برقراری رابطه که پنجرۀ فرصت آن دوباره با حضور اوباما در راس دولت امریکا به روی سیاست ایران گشوده شده است در اولویت یافته و به همین دلیل فرصت اعتماد سازی با ملت مورد بی توجهی قرار گرفته است چرا که گمان می رود فرصت در عرصۀ سیاسی خارجی از دست رفتنی ست اما ایجاد فرصت در عرصۀ سیاست داخلی در اختیار است. بر اساس چنین تحلیلی می توان فهمید چرا این همه هزینه برای ابقای احمدی نژاد پرداخت شده است و چرا او پیروز انتخابات در مرحلۀ اول و با قریب 25 ملیون یعنی 64 در صد آراء اعلام شد. چنین رأیی لازم بود تا در داخل به عنوان فرصت بهتری نسبت به دورۀ خاتمی که 22 ملیون رای را به خود اختصاص داده بود اما فرصت مذاکره نیافت تلقی شده و در خارج به عنوان پر بودن دست و کافی بودن پشتوانۀ مردمی مذاکره کننده معرفی شود تا طرف مقابل نتواند او را برای مذاکره کوچک پنداشته و با بزرگتر او مکاتبه نماید.
اما هیچ چیز جز گشوده بودن پنجرۀ فرصت مذاکره و برقراری رابطه با امریکا درست دریافت و محاسبه نشده بود.اکنون پس از اعتراضات مردمی به نتیجۀ اعلام شدۀ انتخابات، اعتماد ملی به دولت در نازل ترین سطح آن است و اعلام رای 25 ملیونی هیچ اعتباری تولید نکرده است. آنچه بیش از هر چیز مردم را برآشفته کرد بی احترامی به شعور آنها و نادیده گرفتن آن بود. شعور آنها در محاسبات وارد نشده و برای آنها بدون اطلاع و رضایتشان تصمیم گرفته شده بود و به همین دلیل آنها با هر فکر و سلیقه ای در کنار هم قرار گرفتند تا نسبت به تحقیر خود اعتراض کنند. تحقیری که با دادن عنوان خس و خاشاک به آنها تشدید شد. آنها مخالف نبودند که رئیس جمهورشان با پشتوانۀ 25 ملیون رأی در مذاکرات شرکت کند اما این کار را خودشان باید انجام می دادند و البته با شرکت در انتخابات و دادن رأِ به نامزد مورد نظرشان این کار را کردند. اگر دیگران خود را با نظر مردم هماهنگ می کردند ما اکنون یک رئیس جمهور داشتیم با 25 ملیون رای که نه فقط به صندوق ریخته شده بود بلکه تأیید آن را نیز با حضور گستردۀ مردم در خیابانها شاهد بودیم.
شرکت در اجلاس اخیر سازمان ملل که اخیراً برای پنجمین بار توسط احمدی نژاد تکرار شد، نشان داد موقعیت بین المللی او اکنون در نازل ترین سطح پنج سال گذشته است. دست او خالیست و این برای ایران که به هر حال اکنون احمدی نژاد نماینده آن شناخته می شود اصلاً خوب نیست. اما او می تواند هدیه ای برای طرف امریکایی دموکرات خود داشته باشد تا شاید موقعیت او را در مذاکرات بهتر کند. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در زمان حاکمیت دموکراتها سفارت آمریکا در ایران را تسخیر کردند تا واکنشی باشد به ظلم تاریخی دولت امریکا در حق ملت ایران که با انجام کودتای 28 مرداد به شاه فرصت داد 25 سال دیگر به ناروا بر ملت ایران حکومت و ستم کند. آن دانشجویان موجب تحقیر دولت امریکا شدند و موجب شدند کارتر، رئیس جمهور وقت امریکا بر خلاف معمول نتواند برای بار دوم از مردم امریکا رأی بگیرد و این امر موجب سرشکستگی دموکراتها شد. اکنون تعدادی از آن دانشجویان از جمله دکتر محسن میردامادی که عضو شاخص مرکزیت آنها بود اسیر و در زندان نظام جمهوری اسلامی هستند. آقای احمدی نژاد در پاسخ به عذرخواهی وزیر خارجه و رئیس جمهور دولت دموکرات کلینتون بابت کودتای 28 مرداد می تواند اعلام کند که سران دانشجویان مسلمان پیرو خط امام اکنون در زندان نگهداری می شوند و در انتظار محاکمه هستند. او حتی می تواند اعلام کند در همان زمان او عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بوده و با تسخیرلانۀ جاسوسی امریکا مخالف بوده و در آن حرکت شرکت نکرده است. جناب کارتر خوشبختانه هنوز زنده است و با چنین سخنانی می توان دل او را بدست آورد. او این روزها وقت خود را صرف عدالت و مهرورزی در جهان می کند. رابطۀ او با ما می تواند تأثیر مثبتی بر رابطۀ اوباما با ما داشته باشد.

دوشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۸
7 نامه تعدادی از وبلاگ‌نویس‌ها برای آزادی الپر (علی پیرحسین‌لو)
روزگاری دور و نزدیک در پرسه‌های اینترنتی خود به صفحه‌یی در اینترنت برمی‌خوردیم که در بالای صفحه‌ی آن نوشته شده بود «پوشیده چه گوییم، همینیم که هستیم». علی پیرحسین‌لو از دوستان قدیمی‌مان در وبلاگ‌ستان پارسی نویسنده‌ی این صفحه بود که مانند بسیاری از ما اندیشه‌ها و تفکرات خود را در وبلاگ‌اش بدون پرده‌پوشی و با شجاعت می‌نوشت.

در گیر و دارهای حوادث بعد از 22 خرداد و در ادامه‌ی بازداشت گسترده‌ی روزنامه‌نگاران و نویسنده‌گان و اهل اندیشه که همه از سر کینه‌توزی و انتقام بود،علی پیرحسینلو یا همان الپر قدیمی وبلاگ‌ستان به همراه همسرش (فاطمه ستوده) بازداشت و روانه‌ی زندان شده است. همسرش در ابتدای امر آزاد شد، ولی علی هم‌چنان زندانی است…

اکنون بیش از سه هفته است که علی دوست و همراه قدیمی‌مان زندانی است و در زندان اوین حال و روزگار او از ما و خانواده و همسرش پوشیده است. کسی که بدون پرده پوشی می‌نوشت، اکنون در غباری از بی‌خبری در زندانی نگه‌داری می‌شود که جای و او امثال او آن‌جا نیست. در زندانی که دیگر دوستان وبلاگ‌نویس‌مان‌، هم‌چون محمدعلی ابطحی، هنگامه شهیدی، فریبا پژوه و بسیاری دیگر در بازداشت به سر برده و از کانون گرم خانواده‌ی خود دور هستند؛

برای این‌که اعتراف کنند به ناکرده‌ها، برای این‌که پرونده‌شان مشروعیتی باشد برای دولتی که مشروع نیست، برای این‌که بدون پرده پوشی سخن گفتن در این دیار جرم محسوب شده و سرانجام صادقانه نوشتن و صادقانه زنده‌گی کردن و صادقانه اندیشیدن زندان است و از دیدگاه تمامیت‌خواهان جرم.

پوشیده چه گوییم، همینیم که هستیم؛ علی پیرحسینلو مجرم نیست، جای او زندان نیست، بازداشت و زندانی کردن او و بازداشت دیگر دوستان‌مان که اکنون ماه‌ها است در زندان‌اند و زیر فشارهای نامتعارف و غیرقانونی و غیر انسانی، بازداشت همه‌ی ما وبلاگ‌نویسان ایرانی است.

پوشیده چه گوییم همینم که هستیم؛ ما جمعی از وبلاگ‌نویسان ایرانی خواهان آزادی علی پیرحسینلو و دیگر دوستان وبلاگ‌نویس‌مان هستیم. ما می‌خواهیم که وی هر چه زودتر نزد خانواده و همسرش بازگردد و پرونده‌سازی و تهمت و افتراها از روی او رخت بربندد. ما وبلاگ‌نویسان ایرانی حضور علی پیرحسینلو در زندان را بر خلاف موازین حقوق‌بشر و رفتاری غیرقانونی و غیرانسانی می‌دانیم. ما خواهان آزادی هر چه سریع‌تر علی پیرحسینلو و دیگر دوستان وبلاگ‌نویس دربندمان هم‌چون هنگامه شهیدی، محمدعلی ابطحی و فریبا پژوه هستیم.

جمعه، مهر ۱۷، ۱۳۸۸
7 حکم اعدام محمدرضا علی زمانی
در خبرها آمده است که قاضی صلواتی حکم اعدام محمدرضا علی زمانی را درتاریخ سیزدهم مهرماه سال جاری به وی ابلاغ کرده است .اقای علی زمانی به عنوان عضو انجمن پادشاهی که پیش از آن کسی نامی از این انجمن نشنیده بود به دادگاه اسیران جنبش سبز آورده شد ولب به اعتراف گشود. حتما به او گفته بودند که راه نجات تو در این گونه اعتراف کردن هاست. بعدهم که اعتراف فرد علیه خود معتبر دانسته شد حقوقدانان ومراجع برجسته ای در زمان برگزاری دادگاه وپس از آن هرگونه اعتراف گیری در دادگاه ها را برخلاف اصول قانونی وشرعی دانسته وآن ها را فاقد اعتبار اعلام کرد ه اند. درفضای غبارآلود وتوهم زای سیاسی کنونی بی پناه ترین فرد دستگیرشده را حکم مرگ داده اند. آیا به صرف اینکه کسی را عضو انجمن پادشاهی دانسته اند باید برحکم مرگش رضایت داد و یا باید برای دفاع از حقوق انسانی او به پا خاست وکاری کرد؟

مگر انجمنی که نامی ندارد ونشانی ازاو در جایی نیست می توانسته است انبوه میلیونی مردم را به خیابان ها فرابخواند؟ اگر چنین توانی داشت که امروز در اسارت نبود. این کدام انجمن است که در اسارت عضو خود چنین خاموش وبی صداست؟ این حضور میلیونی مردم را به این وآن نسبت دادن به این فرد واین گروه و آن کشور و آن رسانه خود فریبی است. هیچ گروه و سازمانی و یا هیچ قدرتی توان به میدان اوردن میلیونی مردم را ندارد. نه اصلاح طلبان بی ساز وبرگ و نه حاکمیت با ابزار وساز وکار بسیار و نه رسانه های خارج کشور. دیگر فرصت به گروه های بی نام ونشان نمی رسد این گونه برخورد با مردمی چنین با فرهنگ گره گشای مشکل بی اعتمادی مردم نیست. هیچ توجیه قانونی وحقوقی وانسانی برای خاموشی گزیدن دربرابر حکمی که شاید رویه شود وجود ندارد. آن دادگاه وآن اعترافات فاقد معیار های حقوقی وقانونی بوده به همین دلیل برای صدور حکم دارای صلاحیت لازم وقانونی نیست. خود دست اندرکاران و برگزار کنندگان دادگاه نیز این را به خوبی می دانند هرچند که دراین روزها ازآن نگویند بازگشت به قانون نه استفاده ابزاری از قانون برای همه مفیدتر است اگر از اسارت سیاست بازی ها به درآیند واگر منافع بلند مدت را فدای منفعت خواهی های فردی وگروهی زود گذر نکنند. برای باز سازی اعتماد ازدست رفته مردم گلوله وزندان ودادگاه واحکام محکومیت از کار افتاده اند.

*فشرده ای از نوشته یدالله اسلامی

پنجشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۸
7 وبلاگ خاطرات دهه شصت
وبلاگ خاطرات دهه‌ی شصت، به دنبال بازسازی فضایی است که مردم ایران برای نزدیک به یک دهه در آن تنفس می‌کردند و می‌زیستند. دهه‌ی شصت از هر سو که نگاه کنیم تفاوت‌هایی بنیادین با فضای امروز کشور ایران داشت. به همه‌ی دوستان به‌ویژه عزیزانی که سن و سال‌شان به آن سال‌ها قد نمی‌دهد پیشنهاد می‌کنم حتماً مطالب این وبلاگ را مرور کنند. نویسنده‌ی وبلاگ، خود، این‌گونه می‌نویسد:

بی‌مقدمه بگویم، مدتی است وقتی برای جوان‌ترها از جوانی‌ام و شرایط روزگار آن دوران می گویم، با نگاه‌های ناباورانه و پرسش‌های از سر تردید مواجه می‌شوم. جالب‌تر اینکه برخی از همدوره‌های من هم دچار فراموشی گشته‌اند و همین بیست سی سال پیش را از یاد برده‌اند.
این وبلاگ فقط به یادآوری آن روزها می‌پردازد و بس.
قصد توهین به هیچ کس و عقیده‌ای را ندارم، اما می‌دانم یادآوری آن روزگار برای کسانی توهین‌آمیز است!!!
دیگران هم می‌توانند خاطرات آن دوره را برایم بفرستند که تحت موضوع خاطرات دیگران در وبلاگ منتشر خواهد شد.

پی‌نوشت:
به عنوان مثال پیشنهاد می‌کنم این خاطره را بخوانید و آن را با وضعیت امروز مقایسه کنید!

سه‌شنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۸
7 سايت‌هاي مروج فضاي تهمت رصد مي‌شوند

سرپرست دادسراي ويژه رسيدگي به جرايم رايانه‌اي و فناوري ارتباطات از برخورد قضايي با گردانندگان برخي سايت‌ها خبر داد كه در حوادث پس از انتخابات مردم را به نحوي به اغتشاش، ايجاد ناامني و نافرماني‌هاي مدني براي اخلال در نظم عمومي ترغيب مي‌كردند.

رضا جعفري در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقي ايسنا، تاكيدات مقام معظم رهبري را در خصوص خودداري رسانه‌ها از ترويج فضاي تهمت، سوءظن و بدگماني، ‌فصل‌الخطاب دانست و تصريح كرد: گاه به همان اندازه كه برخي بزرگ‌نمايي‌ها ضررهاي سهمناك و جبران‌ناپذيري به ما وارد مي‌كند، عدم توجه به مصاديق ريز و جزيي نيز ممكن است لطمات غيرقابل جبراني ايجاد كند، لذا توجه به آنچه كه در قالب خبر، مقاله و حتي جزيي‌ترين مطالب يك رسانه، سايت، روزنامه و ... منتشر مي‌شود، امري ضروري است.

وي افزود: مقام معظم رهبري يك مجتهد فرزانه و فقيه عاليقدر هستند كه به عنوان ولي فقيه اشراف كاملي بر اوضاع و احوال دنيا و كشور دارند و مسائل را با حساسيت كامل دنبال مي‌كنند. حال با توجه به اين‌كه ايشان در فرمايشات خود بر لزوم خودداري رسانه‌ها، ‌روزنامه‌ها و دستگاه‌هاي ارتباطي از ترويج فضاي تهمت و بدگماني در جامعه تاكيد كرده‌اند، وظيفه اهالي مطبوعات و رسانه‌ها و همچنين قوه قضاييه سنگين‌تر مي‌شود و ضروري است كه اين دستگاه‌ها دقت لازم را در اين زمينه داشته باشند.

معاون دادستان تهران عدم توجه به بيانات مقام معظم رهبري را نوعي فتنه دانست و گفت: اين قبيل فتنه‌ها موجب بروز انحرافاتي در جامعه مي‌شود كه ممكن است در آينده به صورتي خطرناك بروز و ظهور يافته و خداي ناكرده همان اتفاقاتي را رقم بزند كه در صدر اسلام موجب وقوع انشعاباتي در جامعه اسلامي شد. او افزود: افرادي كه نظرشان فراتر از مقام معظم رهبري است، بدانند كه عملكرد آنها خساراتي براي نظام به بار مي‌آورد

معاون دادستان تهران با انتقاد از عملكرد برخي رسانه‌ها و سايت‌ها در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري، خاطرنشان كرد: افرادي كه به هر نحو حتي از روي دلسوزي و احساس مسووليت اظهار نظر مي‌كنند كه نظرشان فراتر از نظرات مقام معظم رهبري است، ‌بايد بدانند كه عملكرد آنها خساراتي براي نظام به بار مي‌آورد كه اين خسارت‌ها از لطمات وارد بر نظام از سوي جبهه دشمن سهم‌گين‌تر است. البته در مورد آنچه كه در اين راستا از سوي برخي رسانه‌ها اتفاق افتاد كنترل‌هايي صورت گرفت و در حال حاضر نيز اين كنترل‌ها در حال انجام است.

جعفري تاكيد كرد: توصيه ما به ويژه خطاب به خودي‌ها اين است كه جلوتر از خط مشي نظام حركت نكنند و رهبري و مردم را در مقابل اعمالي قرار ندهند كه نتيجه‌اي جز وارد آوردن ضرر به اركان نظام ندارد.

معاون دادستان تهران با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان مبني بر لزوم حفظ وحدت خاطرنشان كرد: بايد احساس مسووليت كنيم و به قدري سپرهاي دفاعي خود را در مقابل فتنه‌ها قوي كنيم كه كسي نتواند رخنه كند و از اسرار نظام باخبر شود. متاسفانه در حوادث پس از انتخابات شاهد بوديم كه بعضا اسرار نظام فاش شد و پرده‌دري‌هايي صورت گرفت. ما موظف هستيم كه راز خود را حفظ كنيم به نحوي كه ديگران قدرت تشخيص نداشته باشند و زماني كه از دور به ما نگاه مي‌كنند بدانند كه در مقابل آنها با قدرت هرچه تمام‌تر ايستاده‌ايم. (+)

جمعه، مهر ۱۰، ۱۳۸۸
7 شنیدم در زمان خسرو پرویز ...
شنیدم در زمان خسرو پرویز
گرفتند آدمی را توی تبریز
به جرم نقض قانون اساسی
و بعض گفتمان‌های سیاسی
ولی آن مرد دور اندیش، از پیش
قراری را نهاده با زن خویش
که از زندان اگر آمد زمانی
به نام من پیامی یا نشانی
اگر خودکار آبی بود متنش
بدان باشد درست و بی‌غل و غش
اگر با رنگ قرمز بود خودکار
بدان باشد تمام از روی اجبار
تمامش از فشار بازجویی‌ست
سراپایش دروغ و یاوه‌گویی‌ست

گذشت و روزی آمد نامه از مرد
گرفت آن نامه را بانوی پر درد
گشود و دید با هالومآبی
نوشته شوهرش با خط آبی:
عزیزم، عشق من، حالت چطور است؟
بگو بی‌بنده احوالت چطور است؟
اگر از ما بپرسی، خوب بشنو
ملالی نیست غیر از دوری تو
من اینجا راحت‌ام، کیفور کیفور
بساط عیش و عشرت جور واجور
در اینجا سینما و باشگاه است
غذا، آجیل، میوه رو به راه است
کتک با چوب یا شلاق و باتوم
تماماً شایعاتی هست موهوم
هر آن کس گوید اینجا چوب دار است
بدان این هم دروغی شاخدار است
در اینجا استرس جایی ندارد
درفش و داغ معنایی ندارد
کجا تفتیش‌های اعتقادی‌ست؟
کجا سلول‌های انفرادی‌ست؟
همه اینجا رفیق و دوست هستیم
چو گردو داخل یک پوست هستیم
در اینجا بازجو اصلاً نداریم
شکنجه، اعتراف، عمراً نداریم
به جای آن اتاق فکر داریم
روش‌های بدیع و بکر داریم
عزیزم، حال من خوب است اینجا
گذشت عمر، مطلوب است اینجا
کسی را هیچ کاری با کسی نیست
نشانی از غم و دلواپسی نیست
همه چیزش تماماً بیست اینجا
فقط خودکار قرمز نیست اینجا

صفحه نخست پیام ایرانیـان