دوشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۸
حمزه غالبی مسؤول شاخهی جوانان ستاد میرحسین موسوی پس از تحمل 70 روز زندان انفرادی، سرانجام ساعتی پیش آزاد شد.
حمزه جان!
سبد سبد گل شقایق نثار استقامت و پایداری و سر فرود نیاوردن تو باد!
حمزه جان!
آزادیت مبارک!
یکشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۸
لاریجانی درس کلام جدید را به کلاس نقد« قبض و بسط» تبدیل کرده بود. ابتدا میکوشید به دقّت نظرات سروش را شرح دهد، سپس نقد خودش بر آن را میگفت. میان حاضران همه جور کسی بود. پس از چند جلسه از دانشجویان پرسید که چرا هر وقت نظرات دکتر سروش را توضیح میدهم همه ساکتند و کسی چیزی نمیپرسد ولی تا نظر خودم را میگویم، اشکالگرفتنها شروع میشود؟
هیچ کس جواب نداد. آخرش یکی از دانشجوهای نیشابوری که طلبهای طنّاز و بانمک بود، ایستاد و با لهجهی غلیظش گفت که:« حاج آقا ما مدنم وظیفهما ایه که سروش ره رد کنم و واقعاً تمام تلاشمایه مکنم ولی حرفای او ره که شرح مدن، نمدنم چه راز و رمزی دره که به نظر ما منطقی مرسه امّا هر وخ شما نقدتا ره بیان مکنن، هرچی جلو خودما ره میگیرم، واز به نظر ما ایراددار میه».
همه زدند زیر خنده و شیخ صادق با تأسّف سر تکان داد.
برگرفته از
وبلاگ ایمایان.
پنجشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۸
7
بخشهای حذف شده بیانات رئیس جمهوری درباره کابینه دهم
"…واقعیت این است که وزیر مثل
هندوانه در بسته میماند. البته بعضیها را قبلا باز کردیم دیدیم سرخاند، مثل آقای علیآبادی. طبیعی است که ما از این
هندوانه سرخ استفاده کنیم. در مورد آقای اژهای باید بگویم ایشان مثل
لیمو شیرین بودند که البته تلخ شده باشد. چیزهای تلخ هم به مزاج ما سازگار نیست. طبیعی است که از ایشان استفاده نکنیم. آقای صفارهرندی از دوستان خوب من است. ایشان مثل
خربزه بودند. شیرینیشان خوب بود اما ماجرا اینجا بود که گلوی ما را اذیت میکرد. تصمیم بر این شد که نباشند. آقای محصولی در وزارت کشور خدمات خیلی زیادی به ما کردند. مردم ما شاهد زحمات ایشان بودند. ایشان بسیار مردمی بود. حتی در انتخابات به تنهایی به جای همه مردم رای دادند. واقعیت اینجاست که ایشان که مشغلههای زیادی بیرون دولت دارند. ایشان یک بازرگانند و باید کار تجاری خودشان را انجام دهند. دولت از پس تامین هزینههای ایشان بر نمیآمد. حتی من یکی جایی گفتم ایشان از فرط گرانی مثل
آناناس میمانند. برای وزارت نفت ما خیلی فکر کردیم و به این تحلیل رسیدیم که قیمت نفت یک چیز جهانی است و ما در تعیین آن دخیل نیستیم. پس اساسا وزیر نفت کارهای نیست. از بین همه گزینههای موجود، که واقعا تعدادشان هم زیاد بود نظر ما بر این بود که آقای میرکاظمی باشند. خوب سوابق ایشان در کابینه قبل نشان داد که ایشان زمانی که در وزارت بازرگانی بودند هیچ نقشی در بازار کشور نداشتند. حتی بعضی از دوستان در دولت از بس که ایشان در مساله بازار کشور بیخاصیت بودند به شوخی به ایشان میگفتند
گلابی. کلی میخندیدیم. آقای مهندس سلیمانی هم در وزارت ارتباطات خیلی خوب عمل کردند. ایشان از مدیران باسابقه و برجسته کشورند. خدمات ایشان خصوصا در زمینه شفافسازی ارتباطات مشترکین(شنود) خیلی کارآمد و ارزنده بود. اما یکی از دوستان میگفت ایشان مثل
خیار میمانند. مزه خوبی دارند اما زیادیش باعث میشود آدم سردی میکند. این شد که بنا شد ایشان نباشند. آقای دکتر زاهدی هم از وزرای خوشنام دولت نهم بودند. بسیار مردم مدار و اهل خدمت. در یک کلمه ایشان مثل
پرتقال میماندند. اما در بین گزینههای پیشنهادی برای وزارت علوم آقای دانشجو همانطور که از نامشان هم پیداست با مسائل دانشگاهها آشنایی بیشتری دارند. من حیث المجموع آقای دانشجو مثل
پرتقال خونی میمانند. خواصیتهای پرتقال معمولی را که دارند هیچ یک چیزهایی هم اضافهتر دارند. همه مردم میدانند آقای دکتر لنکرانی از مدیران بسیار خوب کشورند. اصلا من یک علاقه ویژه شخصی به ایشان دارم. در یک جا گفتم مثل
هلو میماند این آدم میخواهد بخورد ایشان را…"
(
نشانی منبع)
سهشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۸
7
رسانه میخواهیم چهکار؟
وبلاگ شور و شر؛ نوشتههای بهاره آروین:
رسانه میخواهیم که ثبت شویم؟ که انبوه مچبندهای سبزمان را ببینیم؟ که فریادهای خشمگین اعتراضمان را بشنویم؟... رسانه میخواهیم که ثابت کنیم هستیم؟ که هی خودمان و دوروبریها را تویش ببینم و دلمان گرم شود به همدیگر؟
خب اینها را که همین حالا هم داریم، تکنولوژی پیشرفت کرده است ناسلامتی، دیگر اینترنت را که نگرفتهاند ازمان، ... دو سه تایی هم روزنامه و مجلهی دستوپا شکسته داریم که گهگاه بهکارمان میآید برای آب ریختن به لانهی مورچهها؛ اصلا گیرم که اینها را هم بستند، اینترنت را هم کلا منحل کردند ... اگر این جنبش واقعا همان جنبش سبز معروف است باز هم راه خودش را پیدا میکند، آن دوشنبهی معروف را یادتان هست که نه اینترنت بود نه موبایل و نه اساماس؟ یادتان هست چطور یک میلیون نفر آدم انگار همدیگر را بو کشیدند و آمدند کل انقلاب تا آزادی را قرق اعتراضشان کردند؟ میخواهم بگویم
هدف از داشتن رسانه دلگرمی دادن به خودمان نیست، اثبات خودمان به خودمان نیست، فریاد کشیدن آنچه همهمان باور داریم در گوش همدیگر نیست، هدف از داشتن رسانه گویا تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی است، کدام افکار عمومی؟ همینجاست که دوباره باز دعواهای قدیمی آغاز میشود،
شما تنها زمانی برای تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی تلاش خواهید کرد که باور داشته باشید خودتان و همراهانتان افکار عمومی نیستید، بپذیرید که اگر نگوییم بیشتر، لااقل به اندازهی شما آدمیزاد ایرانی وجود دارد که با شما و جنبشتان همراه نیست، حرف شما را یا نمیشنود یا اگر هم دری به تخته بخورد و بنشیند پای مناظرههای زمان انتخابات، باز حرف شما را نمیفهمد؛ اگر به حداقلی از این واقعیتها باور داشته باشید آنوقت است که مینشینید عقلهایتان را میگذارید روی هم ببینید چطور میتوانید انبوه دیگران مخالف یا بیتفاوت را با خودتان و آرمانها و اهداف و مطالبات و اصلا سیاستهای مطلوب نظرتان همراه کنید یا به قول تئوریکِ جامعهشناسانهاش، حوزهی سیاسی را نه از طریق دستیابی مستقیم به قدرت بلکه از طریق تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی متاثر کنید. راستش
این انتخابات هرچه نداشت لااقل این مزیت بزرگ را داشت که اصلاحطلبی را از شکل ناکارآمد سیاسیاش، از قالب یک حزب و نیروی نیمه سازمانیافتهی سیاسی که درصدد دستیابی به قدرت است، خارج کرد. اینرا قبلا هم گفتهام البته: اینکه چه تقلب شده باشد، چه نشده باشد، چه ما پیروز انتخابات بوده باشیم، چه نبوده باشیم، یک واقعیت با وضوح تمام آشکار است، اینکه امکان دسترسی ما به قدرت حاکم برای مدت نامحدودی مسدود شده است. لذا اینکه ما هی به انحای مختلف ناله و نفرین سر دهیم که انشاءالله توی گلوی همهتان گیر کند حق و رایی را که از ما و میرحسین خوردهاید، کمکی بهمان نمیکند. اینکه هی بر طبل عدم مشروعیت دولت فعلی بکوبیم و به خیال خودمان خودش و کابینهاش را کلهم اجمعین نادیده بگیریم هیچ کارکردی ندارد جز اینکه ما را به اپوزیسیونهای حاشیهای و بیخاصیتی شبیه میکند که سی سال است کل نظام جمهوری اسلامی را نامشروع میدانند و به خیال خودشان تابحال یک قدم هم کوتاه نیامدهاند. بهنظرم
اصلیترین تغییری که باید در رویکرد و شیوهی اصلاحطلبی در پیش گرفت همین چشمپوشی از دستیابی به قدرت به عنوان هدف اصلی کنشگری سیاسی و جایگزین کردن آن با تلاش برای متاثر کردن حوزهی سیاست از طریق تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی است. حالا اصلا این تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی یعنی چه؟ کمی تا قسمتی سوسول بازی نیست؟ در کشوری که غول بیشاخ و دم دولت بیشرمانه به هرجای زندگی خصوصی و عمومی من و شما دستدرزای میکند، صحبت از تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی به یک شوخی بیمزه بیشتر شبیه نیست؟ بگذارید مثال میزنم در مطلب بعد.
جمعه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۸
7
چند وقت دیگر همین موقعها!
جراید: "مجوز انتشار کتاب «سیاستنامه» نوشته آقای خواجه نظام الملک طوسی فرزند حسن دارای سابقه همکاری با حکومت طاغوت لغو شد. این تصمیم در شورای نظارت بر چاپ کتاب به خاطر استفاده از عبارات موهن و همچنین اهانت به کابینه دولت دهم از جمله عبارت: «
اگر می خواهی مملکتی را نابود کنی مردان کوچک را به کارهای بزرگ و بزرگان را به کارهای خرد بگمار» اتخاذ گردیده است. همچنین ابوالفضل بیهقی به خاطر انتشار داستان موهن «حسنک وزیر» به پرداخت جریمه نقدی محکوم شد." (
نشانی منبع)
سهشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۸
7
میرحسین موسوی: مجرمان، ایادی حکومت بودهاند
نامهی میرحسین موسوی خطاب به مهدی کروبیبسم الله الرحمن الرحيم
برادر گرامی،
حضرت حجت الاسلام و المسلمين کروبی
با سلام
جای تاسف است که در نظام اسلامی ما متصديان چندان بیطاقت شدهاند که حتی تذکر را تاب نمیآورند. تذکر از سوی چه کسانی؟ از سوی برادرانشان، از سوی کسانی چون شما که عمرشان را صرف انقلاب و نظام اسلامی کردهاند.
نامه شما در مورد رفتارهای زشتی که در برخی بازداشتگاهها با زندانيان صورت گرفته است، رسانه غيرملی و روزنامههای کودتاچيان را دستپاچه کرده است. اين همه دستپاچگی خبر از چه چيز میدهد؟ خبر از خبرهای وحشتناکی که ما هنوز اطلاعی از آنها نداريم. خبر از آنکه دروغ چون چرکی مسموم روز به روز دامنه خود را گسترش میدهد و به بهانه دفاع از «اصل نظام» غافلان را به حمايت از خود فرامیخواند و کسی نمیگويد که «اصل نظام» مردماند و حکومت بخش کوچکی از نظام و دولت بخش کوچکی از حکومت و مجموعه افرادی که اينگونه رفتارهای غير انسانی را مرتکب شدهاند تنها بخش کوچکی از کارگزاران اجرايی کشورند.
از کسانی که در زندانها مورد تعدی و تجاوز قرار گرفتهاند، میخواهند که چهار شاهد عادل با شرايط ويژه ارائه کنند. آيا آنان برای بازداشتن دست خود از گناه هم چهار شاهد میطلبند؟ اينهايی که مرتکب جرم شدهاند، ايادی حکومت بودهاند. آيا حکومت علاقه ندارد بداند دستان او با مردم چه میکنند؟سخن از دلجويی آسيب ديدگان حوادث اخير گفته میشود. به راستی اين آسيبها چگونه التيام خواهد يافت، وقتی که منکر اصل وقوعشان میشوند و با تهديد و ارعاب ستمديدگان را به سکوت و انصراف از تظلم وادار میکنند؟ دلجويی با پول و زور ممکن نيست بلکه با رسيدگی سريع، صريح و دقيق به دادخواهی آنها و خانوادههايشان ممکن است.
به راستی وظيفه ايمانی و انسانی يک روحانی انقلابی که با گزارشها و مراجعات مکرر قربانيان چنين جناياتی روبهرو شده است، آيا جز کاری است که شما انجام دادهايد؟ انتظار از روحانيت اسلام آن است که در ابلاغ رسالتهای الهی که بر دوش او قرار دارد، از خدا بترسد و از زورگويان و دروغزنان و متجاوزان، از تهديدها و تضييقها و از هيچ چيز ديگری جز خدا نترسد. در اين روزگار، کدام رسالت الهی سنگينتر از آن است که به صريحترين لهجه، اسلام را از فجايعی که رخ داده است و رخ میدهد، تبرئه کنيم؟ اين رسالتی است که انجام آن جز از روحانيت متعهد بر نمیآيد، و اگر در انجام آن کوتاهی شود، نخستين گروهی که از بابت آن ملامت خواهند شد، آنان خواهند بود.
عجبا اگر کسانی به جای پرداختن به اين مسئوليت تاريخی، به راحتی بر روی آنچه انجام گرفته است چشم بپوشند، به صورتی که
گويی انجام آن اعمال ناشايست بخشی از وظايف نيروهای امنيتی بوده است، و تنها گناه نابخشودنی و سزاوار واکنش، آگاه کردن مردم از اين فجايع است.اينجانب به سهم خويش از شجاعت و تعهد شما تشکر میکنم و اميدوارم تلاشهای شما با همصدايی ديگر استوانههای روحانيت مبارز تقويت شود.
برادر شما
ميرحسين موسوی۲۷/۵/۸۸
یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۸
7
جزئیات ماجرای ترانه موسوی
مصاحبهی جدید و خواندنی مهدی کروبی در ادامهی نامهی تکاندهندهای که دربارهی آزار جنسی بازداشتشدگان حوادث پس از 22 خرداد خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشت؛ کروبی در این مصاحبه به جزئیاتی از ماجرای ترانه موسوی اشاره و به وعدهی روز گذشتهی خود مبنی بر پاسخگویی به دینفروشان، عمل کرده است.
شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۸
7
تشکیلات «راه سبز امید» را ایجاد میکنیم
مهندس میر حسین موسوی بعدازظهر روز پنجشنبه گذشته در جمع گروهی از اعضای جامعهی پزشکی که در محل انجمن اسلامی جامعهی پزشکی ایران گرد آمده بودند، حاضر شد و با آنان دیدار کرد.
نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در این دیدار به تشریح بخشی از ناگفتههای روز انتخابات پرداخت و گفت: از چند روز قبل از 22 خرداد ستادهای ما با موج عظیمی از تماسهای مردمی که حاکی از زمینهچینی گسترده برای تقلب در انتخابات بود و اطلاعات دقیقی در مورد تحرکات در دست انجام و سناریوهایی که برای روز انتخابات و بعد از آن طراحی شده است، مواجه شد؛ به صورتی که در شب انتخابات مجبور به صدور اطلاعیهای برای فراخواندن مردم به خوشبینی نسبت به مجریان و پرهیز از قصاص قبل از جنایت شدیم. اما آنچه در فردای آن شب دیدیم، عبارت از به اجرا درآمدن پیشبینیهای ارائه شده به ما، یکی پس از دیگری، و قرائن بیشماری بود که سلامت جریان حوادث را زیر سؤال میبرد. آری، تعلیمات اسلامی ما را ملزم میکند که نسبت به اعمال مؤمنین با حسن ظن برخورد کنیم، اما همین تعلیمات به ما اجازه نمیدهد که به دروغ تن دهیم.
مهندس موسوی در ادامهی صحبت خود به حوادث روز انتخابات پرداخت و گفت: با تمام این احوال، ما در ابتدا فکر کردیم که شاید آنچه شاهد آن هستیم، ناشی از سوء تدبیر است. برای همین خود من تلاش کردم با مسئولان کشور تماس بگیرم و همان روز دو بار با رئیس قوه قضائیه، دو بار با دادستان کل کشور، دو بار با رئیس مجلس و چهار بار با بیت رهبری موضوع را مطرح کردم. علاوه بر این گروهی از طرف ستاد به دیدار وزیر کشور رفتند تا نگرانیهای مردم را منتقل کنند و عجیب بود که وزیر کشور در حالی که در آن روز قاعدتا تنها کارش باید رسیدگی به مسائل مربوط به انتخابات باشد، پس از مدت زیادی معطل کردن افراد اعزام شده، به آنان وقت ملاقات نداد. اینها قرائنی بود که یکی پس از دیگری انباشته میشد تا اینکه از عصر روز 22 خرداد، حمله به ستادهای انتخاباتی اینجانب آغاز شد و سپس به ستاد مرکزی و سایر ستادها در سطح کشور گسترش یافت و مشخص شد که طرح و برنامهای برای تقلب در انتخابات وجود دارد.
(
متن کامل گزارش این دیدار)
مصاحبهی حسین کروبی فرزند مهدی کروبی و
اعلام آمادگی 200 تن از دوستان حمزه غالبی برای روزهی سیاسی را هم از دست ندهید.
یکشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۸
7
نامهی تکاندهندهی مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی
حضور محترم آیتالله هاشمیرفسنجانی
ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری
با سلام و احترام
بعد از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، حوادث تلخی به وجود آمد كه به طور مفصل در خصوص آن، هم از سوی جنابعالی، هم از سوی افراد، گروهها و رسانههای مختلف به آن پرداخته شد.
از دستگیریهای بیحساب و كتاب، از ضرب و شتم و وارد كردن جراحات تا شهادت فرزندان این كشور، از حمله به خانههای مردم تا فاجعه خونین كوی دانشگاه و برخوردهای خشن و وحشتانگیز حتی با خانمها در سطح خیابانهای شهر- كه تاكنون سابقه نداشته است- رخ داد كه بسیار قابل تامل و پیگیری است. آنچه در این میان مطرح است در خصوص برخی از رفتارهای شناعتآمیز است كه اگر به طور متواتر از افراد مختلف كه در روزهای اخیر آزاد شدهاند، نشنیده بودم، باورشان حداقل برای من و شما كه در طول قریب به نیم قرن سردی و گرمی روزگار را چشیدهایم سخت بود.
از برخوردهای خشن و بیمحابا، بر سر مردم باتوم را خرد كردن، آنچنان كه بعد از گذشت قریب به 40 روز همچنان اوضاعشان غیرعادی است و عوارض آن روی بدنشان قابل مشاهده است.
هتاكی و ابراز دشنام و فحاشی ركیك به افراد و نثار نوامیس بازداشتشدگان و مردمی كه برای نماز جمعه آمده بودند صورت گرفت. رفتارهایی كه در فرهنگ دینی و اسلامی هیچ یك از گروهها جایی ندارد و نشاندهنده آن است كه افرادی برای این كار استخدام شدهاند كه حتی با اصول بدیهی اسلام آشنایی ندارند و البته شایعاتی نیز مطرح شده كه فعلا به آن نمیپردازم.
احتمالا همانطور كه مطلع هستید در این خصوص چندی پیش نامهای خطاب به ریاست محترم قوه قضائیه ارسال كردم و جمعه هفته جاری همین نكات را به وزیر معزول اطلاعات یادآور شدم كه روز شنبه در مطبوعات منتشر شد.
اما موضوعی را شنیدهام كه هنوز از آن بر خود میلرزم. در دو روز اخیر كه این خبر را شنیدهام خواب از سرم ربوده شده است. حدود ساعت دو كه خود را برای خواب آماده میكردم. به بسترم رفتم ولی خدا شاهد است كه بدون ذرهای مبالغه، خوابم نبرد، تا ساعت 4 بامداد كه مجددا بلند شدم كمی قرآن خواندم، دوش گرفتم تا آب كمی آرامم كند، حتی نماز صبح را نیز خواندم و تا نزدیكیهای طلوع آفتاب خوابم نبرد.
افرادی این مطالب را به من گفتهاند كه دارای پستهای حساس در این كشور بودهاند. نیروهای نام و نشان داری كه تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بودهاند. این افراد اظهار داشتهاند، اتفاقی در زندانها رخ داده است كه چنانچه حتی اگر یك مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعهای است برای جمهوری اسلامی كه تاریخ درخشان و سپید روحانیت تشیع را تبدیل به ماجرای سیاه و ننگین میكند كه روی بسیاری از حكومتهای دیكتاتور از جمله رژیم ستمشاهی را سفید خواهد كرد.گمان نمیكنم زندانیان دوران 15 ساله مبارزات قبل از انقلاب كه از افراد توده گرفته تا گروههای مسلح مبارز التقاطی تا اعضای نهضت آزادی و موتلفه و حزب ملل اسلامی كه در زندان با هم زندگی كردهاند، دیده یا شنیده باشند.
اینجانب این مطالب را برای شما مینویسم و مصرانه میخواهم روی این قضیه اقدام و به صورتی كه صلاح میدانید با حضرت آیتالله خامنهای مطرح فرمایید و با جدیت پیگیر شود تا روشن گردد اگر چنین اتفاقی نیفتاده كه انشاءالله هم نیست و بعید میدانم باشد، اعلام شود، چرا كه در همین جامعه امروز و توسط خود بچههای بازداشتی در رسانهها و سایتها در حال مطرح شدن است و معلوم نیست آیندگان چه قضاوتی با شاخ و برگ دادن آن خواهند كرد. همچنان كه جمهوری اسلامی و روحانیت مظلوم نیز مسوول آن شناخته خواهند شد. اگر هم خدای ناكرده رخ داده باشد، سریع با عوامل آن در هر جایگاهی برخورد و اعلام شود تا در شرایط فعلی كه بازار شایعات داغ است، فرصت به فرصتطلبان داده نشود، همچنان كه لازم است ترتیبی اتخاذ گردد تا این اقدام از سوی هیاتی عالیرتبه صورت گیرد تا افراد مورد بحث جرات بیان حقایق را داشته باشند چرا كه شنیدهام تهدید شدهاند كه اگر مطلبی در این خصوص بیان نمایند، نابود خواهند شد.
جناب آقای هاشمی
اینجانب به خاطر اسلام و در رأس آن امام راحل و این همه فداكاریها و شهادتها و به قصد قربت الی الله، بهرغم آنكه در شأن من نیز نمیباشد و به رغم همه مشغلهها و گرفتاریها و بهرغم آنكه میدانم به حیثیت اینجانب لطمه خواهد خورد، آمادهام مسوولیت تحقیق و بررسی جهت تعیین صحت و سقم این حوادث و اخبار رسیده را بر عهده گیرم و تعهد شرعی مینمایم بدون حب و بغض و با رعایت كمال انصاف به بررسی و ارائه گزارش بپردازم.
اما موضوع مطرح شده از این قرار است:
عدهای از افراد بازداشتشده مطرح نمودهاند كه برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند كه منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز كردهاند به طوریكه برخی دچار افسردگی و مشكلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند و در كنج خانههای خود خزیدهاند.
با توجه به اهمیت مساله انتظار است این اقدام توسط هیاتی بیغرض و شفاف از طرف رئیس مجلس خبرگان رهبری مورد بررسی و پیگیری تا حصول نتیجه قرار گیرد. تا درسی برای آیندگان شود و فرصت به اراذل و اوباشی از این دست ندهد تا آبروی نظام و امام و جمهوریاسلامی را بر باد ندهند و خدمات هزار ساله روحانیت را مخدوش نمایند. به عنوان آخرین مطلب نیز یادآور میشوم از این نامه دو نسخه تهیه گردیده كه یكی مهر و موم شده برای جنابعالی ارسال و دیگری نزد بنده قرار دارد.
با آرزوی توفیق
مهدی كروبی
(
نشانی)
جمعه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۸
7
خبرهایی از اوین؛ مقاومت حمزه غالبی در برابر فشارها
شنیده شده که فشارها در زندان اوین بر حمزه غالبی، رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی، زیاد شده است، اما وی همچنان در حال مقاومت است.
به
گزارش موج سبز آزادی، حمزه غالبی که مسؤول ستاد جوانان میرحسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری بود، چند روز پس از کودتای انتخاباتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. اما او تا کنون در مقابل درخواستهای غیرقانونی بازجویان و هرگونه نوشتن اعتراف یا پر کردن فیلم، مقاومت کرده است.
گفتنی است دیروز 100 نفر از دوستان مهندس حمزه غالبی که اکثریت آنها از فعالان سیاسی، اجتماعی، دانشجویی و وبلاگنویسان کشور هستند، با نوشتن
نامهای خطاب به رئیس قوه قضاییه خواستار آزادی وی شدند.
چهارشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۸
7
آدرس خروجی فید وبلاگ پیام ایرانیان
چندین نفر از دوستان عزیز ایمیل فرستادهاند یا در بخش نظرات نوشتهاند که خروجی فید وبلاگ درست کار نمیکند. من موضوع را بررسی کردم اما بهظاهر همه چیز درست است؛ به همین دلیل آدرس خروجی فید وبلاگ پیام ایرانیان و نیز بخش نیمنگاه را زیر لوگوی وبلاگ، جایی که پیش چشم باشد اضافه کردم. دوستان عزیزی که قصد دارند لینک وبلاگ را به گوگلخوان خود اضافه کنند، لطفاً از این آدرس(ها) استفاده کنند.
به قول
ملاحسنی در کانادا، بگذارید به حساب دوری سه ساله از وبلاگستان!
سهشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۸
7
پیام محمد عطریانفر خظاب به همهی ما
افزونه:
نیما نامداری در سوگ
شهادت دایی کوچک خود، عزادار شده است.
نیمای عزیز! ما را نیز در غم بیپایان این مصیبت بزرگ شریک بدان. در این شرایط تنها میتوانم بُغضم را فروبخورم؛ دندانهایم را بههم بسایم و سعی کنم با آرامش به تو تسلیت بگویم.
یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۸
7
بیانیهی شماره 10 میرحسین موسوی
بسم الله الرحمن الرحیم
میگویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامهریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با نالهای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند؛ انسانهایی له شده که ممکن بود به هرچیز دیگری هم که به آن الزام شود اقرار کنند به راستی چه چیز دیگری جز داستان رنجهایی که کشیدهاند ممکن است بگویند. میگفتند محسن روحالامینی حق داشت که شهید شد. می گفتند که اگر 50 روز ایستادگی نکرده بودیم این نمایش هفتهها پیش برگزار میشد. میگفتند هرچه را که به آنان میگفتند تا گفته باشند که اینها حرفهای ما نیست.
دندان شکنجهگران واعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیده است تا جایی که اینک از میان کسانی قربانی میگیرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهدید دیگرانی سرگرمند که در نشو و نمای این نهضت و تاسیس نظام برخاسته از آن برجستهترین نقشها را بر عهده داشتهاند. آیا کسانی را که آرزوی شهادت در راه نورانی انقلاب اسلامی داشتهاند به چیزی کمتر از آن تهدید میکنید؟ یا پس از به مسلخ بردن جمهوریت نظام، اسلامیت و آبروی آن را هم با این بیآبروییها هدف گرفتهاید؟ تنها داوری قطعی وجدان بشری از مشاهدة دادگاههایی اینچنین فرمایشی سقوط اخلاقی و بیاعتباری صحنهگردانان آن است.
صحنههایی که دیدیم و دیدید جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست.
از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید. با دادخواستی سخیف با طرح مطالبی بیربط، با استناد به کتابهایی که به خروار خمیر میشوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعترافهایی که رنگ شکنجههای قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخواندهاند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم).
مردم ما با فرزندان خود که دیشب پس از 50 روز بیخبری چهرةشان را دیدند احساس همدردی میکنند. برادران ما! غمگین نباشید. بدانید که مردم وضعیت شما را درک میکنند و میدانند که حفظ جان شما واجبتر از هر چیز دیگر است.
زود خواهد بود که ملت محاکمه مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجهگرانی که اینگونه با جان و آبروی او بازی میکنند بشناسد.
وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ
و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مىکرد جنبندهاى بر روى زمین باقى نمىگذاشت لیکن [کیفر] آنان را تا وقتى معین بازپس مىاندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پیش نمىتوانند افکنند
میرحسین موسوی
7
اعترافات تلویزیونی و خوشحالی همه
وبنوشت محمدعلی ابطحی؛ یک سال قبل:
یک وقتی یکی از منبریهای معروف از شهرستان خودش آمده بود مشهد و آنجا اقامت گزیده بود و منبر میرفت و حسابی منبرش مورد استقبال قرار گرفته بود. همه تعجب کرده بودند. یک روز خودش میگفت رمز موفقیت من این است که جوری حرف میزنم که مردم از صحبتهای من یک جور برداشت کنند و حکومت یک جور دیگر و هر دو راضی باشند. حالا در مورد اعترافات تلویزیونی هم ماجرا از همین قرار است. همه خوشحالند. حکومت تصور میکند که مردم قانع شدهاند و خوشحال است. زندانیان خوشحالند که زمینهی آزادیشان فراهم میشود و نیز میدانند که بعد از آزادی حرفهای دیگری میزنند. مردم هم میدانند که این اعترافات در زندان بوده و طبعاً از روی اجبار. خلاصه همه خوشحالند. این هم نگاه مثبت به این پدیده ی منفی اعترافات داخل زندان.
واکنش هاشمی رفسنجانی به اعترافات دروغین و رسوا:
اظهارات یكی از بازداشتشدگان اخیر در خصوص هم قسمشدن آیتالله هاشمی رفسنجانی با آقایان خاتمی و موسوی در جهت پشتیبانی از همدیگر، از اساس كذب محض است و معلوم نیست در چه شرایط و ملاحظاتی بیان شده است.... انشاءالله همهی ما در بیان مطالب و همچنین اعتراف گرفتن از بازداشتشدگان اخیر برای خوشایند یك جریان خاص، اصل و اساس نظام را زیر سوال نبریم.
صفحه نخست پیام ایرانیـان