شاید هیچ جملهای نتواند دگرگونیهای وبلاگشهر را در سال گذشته به تمامی توصیف كند جز آنكه در سال 83 شاهد شكوفائی ظرفیتهای ناشناختهای در وبلاگشهر پارسی بودیم. وبلاگشهری كه اكنون
خبرگزاری دارد و آخرین خبرهای برگزیده وبلاگستان را بنا به سلیقه نویسندگانش در اختیار كاربران قرار میدهد. وبلاگشهری كه
رادیوبلاگ دارد كه با ارائه گزیده و منتخبی از یادداشتهای وبنگاران با بهرهگیری از عنصر صدا و موسیقی، تحولی را در وبلاگستان باعث شده است و وبلاگشهری كه یكی از نویسندگان خلاقش سلسله مصاحبههائی را با بزرگان وبلاگستان آغاز كرده است كه شماره [
1] و [
2] آن منتشر شده است. شايد چندي ديگر شاهد تولد ماهوارهبلاگ (Blog Sat) نيز باشيم !!!
شگفتی آنجاست كه در وبلاگستان تقریبا همه چیز بر مدار "خلاقیت" و "نوآوری"میچرخد. مسیری كه وبلاگشهر فارسی میپیماید بیشتر از آنكه مسیری مستقیم و گام به گام باشد، مسیری غیرقابل پیشبینی و جهشی است.
در همین زمینه:
تاملی بر رسانه جدید وبلاگشهر، رادیو بلاگ؛ نقدی به قلم محمد واعظی
بُنمایه یك تحلیل راهبردی را "واقعیت" تشكیل میدهد. هر چقدر یك نویسنده از نزدیك با "واقعیت" در تماس باشد قادر است مبانی تحلیل خود را بر وضعیتی آشكار و غیر قابل انكار بنا كند و راهی چارهساز را نشان دهد. ساكنان ایران اگر چه از نزدیك با آنچه در ایران میگذرد در تماساند اما در بیشتر موارد قادر به بیان تحلیلی تمام عیار نیستند و ناچارند با سخنان چندپهلو به گوشهای از آنچه در ذهن دارند اشاره كنند، در عوض تحلیلگران دور از وطن میتوانند با تكیه بر آنچه واقعا در جامعه میگذرد، تحلیلی پر مغز و محتوا ارائه دهند.
در این میان اینترنت و دیگر رسانهها به عنوان پُلی میان نویسندگان ساكن ایران و عزیزان دور از وطن ایفای نقش كردهاند با این حال هنوز شكاف میان آنچه "هست" با آنچه "نمایانده میشود" پُر نشده است. از این رو، گاه در برخی تحلیلهای نویسندگان خارج از كشور، نمودهائی از برخی توهمها دیده میشود كه به ناچار تحلیل آنها از اوضاع را به بیراهه میبرد. تذكر این خطاها تنها برای تصحیح راه پیش روی همه ماست و جز این هدفی ندارد. نه كسی منكر تلاشهای استادانی چون دكتر یارشاطر است و نه نویسندهای، قصد تحقیر نگارندهی دور از وطنی را دارد كه به هر دلیل ناگزیر از مهاجرت از میهن شده است و نه سودای انگ و اتهام "جدّی نگرفتن" در میان است. مقصود تنها نقد دوسویه و نزدیكی مبانی واقعی تحلیل و نتیجه منطقی آن در یك همكاری صمیمانه است.
در همین زمینه: به قلم مسعود برجیان [
+] و به قلم علی قدیمی [
+]
من كه شخصاً اعتقادی به طالعبینی و رمالی ندارم ولی با خواندن این
مقاله مبهوت ماندم. زیرا توصیفی كه برای سال خروس در این نوشتار آمده است به طرز شگفتی با ویژگیهای سال در پیش رو همخوانی دارد. تنها نكتهی امیدواركنندهی این مقاله، بعد از برشمردن انواع بلایا در این سال، موفقیتآمیز بودن چنین سالی در طالع متولدین سال اسب بود كه بنده نیز در جرگهی آنانم!
ورود میمون و مبارك وزرای نفت كشورهای عضو سازمان اوپك به شهر زیبا و تاریخی اصفهان البته جز نتایج مهم و سرنوشتساز مربوط به "افسون نفت" ثمرات پُربار دیگری نیز داشت. اول اینكه خیابان تاریخی چهارباغ عباسی بعد از حدود بیست سال آسفالت شد. از زمانی كه دست انداز را شناختم (با جمله معروف "از زمانی كه خود را شناختم" اشتباه نشود) در برخی از جاهای این خیابان، دست اندازهای مردافكنی بود كه پدر كمكفنرهای بدنی انسان دوچرخهسوار و ماشینسوار را درمیآورد. به كوری چشم حسودان، این روزها وقتی در این خیابان رانندگی میكنی با این تمیزی و خطكشی و خلوتی و آسفالت نو، زبانم لال فكر میكنی در خیابانهای اروپا در حال سیر آفاق و انفس هستید!
دوم اینكه چهارشنبه سوری امسال به یمن استقرار هر بیست متر یك مامور وظیفهشناس در خیابان چهارباغ عباسی، از مركز شهر اصفهان به دیگر نقاط منتقل شد و این خیابان كه در سالهای پیش عرصه تاخت و تاز موتورسواران ترقهبدست بود در مجموع شب آرامی را سپری كرد.
10 روز است كه وبلاگم را نگاه میكنم بیآنكه دستم كششی بسوی قلم داشته باشد. 10 روز است كه از آخرین یادداشتم میگذرد. حكایتی زیر آن درخت سیب. آنكه نگاهی تیزبین داشته باشد از لابلای تمام كلمات ساده و معمولی آن، حكایت تلخ جوانی "اهل فكر" و "ساكن ایران" را درمییابد. قلمم در زنجیر، روحم در بند، جسمم در سوزش درد، فكرم آشفته و پریشان از این همه ناكامی و غم ... دیگر مجالی برای "مسعود شوخ و شنگ" نیست. این چند خط را نوشتم تا به خوانندگان این پنجرهی بیصدا و نجیب بگویم: به یادتان هستم، به شما وفادارم، اما بگذارید این چند "شب" بگذرد كه "ز منجنیق فلك سنگ فتنه میبارد".
جایگاه و نقش وبلاگها به قلم حسن درویش پور:دو نکته مهم و برجسته ای را [البته از زاویه نگاه من] که از همان ابتداء بچشم می زدند و دوستان نیز تا حدودی اشاره نمودند، مرا به شوق نوشتن در این زمینه ترغیب کرد:
نخست، صبوری و متانت شنوندگان که نشانه ای از آگاهی و رشد فرهنگی است، بی نظیر و قابل تحسین بود. اگرچه مخالفین سخن گاهگاهی شست افتاده را نشان میدادند اما، تا آن لحظه ای که من شاهد بوده ام، پُست ها، فاقد متلک، تکّه پرانی و هرزه نویسی بودند. همین حرکت نشانه آن است که شرکت کنندگان، نه تنها با انگیزه ای قوی و آگاهانه وارد اطاق شده بودند بلکه، برای کاری که انجام میدهند [باعنوان وبلاگ نویس] ارزش و اعتبار ویژه ای قائلند؛
دوم، شرکت کنندگان، به رغم پاره ای تأکیدها و یادآوری ها، در مجموع فاقد تعریفی جامع و عام از نقش و جایگاهی که وبلاگ ها می توانند در جهان سوم داشته باشند بودند. از این منظر، ضرورت تشکل وبلاگی، برای بعضی از شرکت کنندگان مبهم و برای تعداد معینی الزامی بنظر می آمدند. [
متن كامل]
خواننده دائم وبلاگ
دین و سیاست هستم. چقدر افسوس میخورم كه به برخی مقالاتش نمیتوانم لینك بدهم.
بسیاری از وبلاگنویسان بخشی از فضای وبلاگشان را برای لینك به برخی "مطالب" دیگران اختصاص میدهند. این لینكدهها (لینكدونیها) كاركرد جالبی دارند. بسیاری از وبلاگنویسان از این راه، بیآنكه خواننده را با یادداشت یا مطلبی به قلم خود، مخاطب قرار دهند، از لینكهای ویژه و مرتبط و دستچین شده برای بیان منظورشان استفاده میكنند. در یك نگاه، كاركرد اصلی لینكدهها، تلاش نویسنده برای القاء نظر خویش و هدایت فكری خواننده به مسیری خاص، با استفاده از نوشتهها و تولیدات فكری سایرین است. البته تمام كاركرد لینكده به این مورد ختم نمیشود. گفتگوهای وبلاگی و خبررسانیهای وبلاگی نیز بخشهای دیگر لینكدهها را تشكیل میدهند. در یك كلام این بخش آینه دقیقی است از نگاه نویسنده یك وبلاگ به دنیای مجازی و رویدادهای جالب آن؛ بسیار دقیقتر و گویاتر از بخشی مانند پیوند یا لینك به "وبلاگ"های دیگران.
پینوشت: در میان لینكدههای وبلاگی چندتائی پربارتر و پرمحتوا از بقیه هستند كه این قلم خود از آنها استفاده میكند:
الپر با تنوع گستردهای كه بازتاب دهندهی دغدغههای روزمره او نیز هست؛
مجید زهری كه با یك روند تعریف شده و معین به نوشتههای دیگران لینك میدهد؛
سیبستان كه به بدترین وجه به نوشتههای دیگران لینك میدهد.... در جائی نامناسب از قالب وبلاگ، آن هم به صورت دنبال هم كه تفكیك و تشخیص مطالب را مشكل میكند؛
خوابگرد كه بار ادبی فراوانی بر گرده لینكده گذاشته و تقریبا سایر زمینهها در آن كمتر دیده میشوند؛
فانوس كه تا پیش از این یا گزیدهای از لینكدههای مختلف را دربرداشت یا گروهی از لینكهای تازه را، حیف كه چندی است در این بخش كمكاری میكند و
آئینه روزانه كه باید روی چشمگیر شدن این بخش بیشتر كار كند و برایش برنامهای بلندمدت در نظر بگیرد.